و در شب وفات وى حضرت سيد الشهداء عليه السلام سه مرتبه وى را زيارت كرد، و در كرت ثالثه به فرمود تا عذاب از اين مقبره برداشته شد، و حال ما يك سره از بركت او ديگرگون شد، و با وسعت عيش و فراغ رفاهيت قرين شده ايم، حاجى محمد على مىگويد: من متحيرانه از خواب برخاستم، و حداد را نمى شناختم و محله او را نمى دانستم، به بازار حدادها رفتم، و به فحص حال او برآمدم تا استاد اشرف را يافتم، و پرسيدم كه تو را زنى بود؟ گفت: آرى ديروز درگذشت و در فلان موضع و همان مكان را اسم برد، دفن كردم، گفتم او به زيارت سيد الشهداء رفته بود؟ گفت نه، گفتم ذكر مصائب آن جناب مىكرد؟ گفت نه، گفتم مجلس عزاى آن جناب به پا مىكرد؟ گفت نه، آنگاه از من پرسيد چه مىجوئى؟ خواب را براى او روايت كردم.
جواب داد كه آن زن چند روزى در اواخر عمر زيارت عاشوراء مواظبت داشت، و چون آثار اخرويه اين زيارت كريمه آن قدر است كه به بركت وجود يك نفر كه چند روزى مواظب او بوده از مقبره كه عشاران و غير ايشان از عاصيان در او دفن شدند عذاب مرتفع شود (مراجعه شود به صفحه 401)، وآثار دنيويه او چنان است كه هيچ صاحب مهم و مطلب بزرگ نيست كه حوائج او به مواظبت چهل روز ادا نشود، چنانچه به تجربه صحيحه معلوم عارف و عامى شده، البته شايسته است كه اهل ايمان از اين عمل صحيح السند، كثير المعونة، قليل المؤنة غفلت نورزند، و تساهل روا ندارند، و اگر گاه گاه از فوائد اين شرح بعد از مراجعه فائده اى ببرند، و نصيبى يابند اين بى بضاعت را از دعاى خير فراموش نكنند، والله الموفق لكل خير و به الاعتصام عن كل زيغ وضير.
والحمد لله أولا وآخرا وظاهرا وباطنا و صلى الله على محمد وآله الطاهرين واللعنة على أعداءهم الى يوم الدين.