تحفه هاى بزرگى را آماده ساخت و در آن از سنگهاى قيمتى ياقوت و عقيق بود و گفت: اگر اين مرد اهل دنيا و سلطنت طلب باشد ياقوت را انتخاب مى كند، و اگر پيامبر بر حق باشد عقيق را بر مى گزيند. چون هديه ها به دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنها را ميان ياران خود قسمت نمود و براى خود جز يك نگين عقيق سرخ چيز ديگرى بر نداشت، سپس آن را به على عليه السلام داد و فرمود: يا على (اين را ببر و) تنها يك سطر بر آن بنويس: (لا إله ا لا الله)، على عليه السلام به نزد حكاك رفته، فرمود: بر روى اين آنچه را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دوست مى دارد بنويس، كه (لا إله ا لا الله) است. وى گفت: من چيزى را مىنويسم كه خود دوست مى دارم كه (محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم) است. هنگامى كه انگشتر را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آورد سه سطر بر روى آن نوشته بود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به تو گفتم تنها يك سطر بر آن بنويس و تو سه سطر بر روى آن نوشته اى؟ على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا، به حق شما سوگند كه من او را امر نكردم مگر آنچه را كه شما دوست مى داشتى بنويسد: (لا إله ا لا الله) و آنچه را خود دوست مى داشتم: (محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم). در اين هنگام جبرئيل امين عليه السلام فرود آمد و گفت: پروردگار عزت مى فرمايد: تو آنچه را دوست مى داشتى نوشتى: (لا إله ا لا الله)، وعلى آنچه را دوست مى داشت نوشت: (محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم)، و من نيز آنچه را دوست مى داشتم نوشتم: (على ولى الله). (1) 17 - جابر بن عبد الله گويد: از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره ميلاد على بن ابى طالب عليه السلام پرسيدم، فرمود: مرا از بهترين مولودى پرسيدى كه شبيه حضرت مسيح عليه السلام زاده شده است. همانا خداى - تبارك و تعالى - على را از نور من آفريد و مرا از نور او، و هر دو از يك نوريم. آن گاه خداوند ما را از صلب آدم عليه السلام به
(٧٨)