گروههايى كه با على رضى الله عنه جنگيده اند انتقاد مى كند و آنان را ناسزا مى گويد، و غالى در زمان و عرف ما كسى است كه اين بزرگان را كافر دانسته و از ابو بكر و عمر بيزارى مى جويد، كه چنين كسى گمراه و دروغ زن است. (1) علامه مجاهد سيد محمد بن عقيل حضرموتى پس از نقل اين سخن گويد: در جمله (شيعى غالى كسى است كه...) نوعى پيچيدگى وجود دارد، زيرا لفظ گروه بر يك نفر و بيشتر صدق مى كند، پس تفسير آن چيست؟ آيا مراد تنها ام المؤمنين عايشه است؟ يا غير از نهروانيان يعنى سپاه بصره و شام است؟ و بنابر اين امام حسن و امام حسين و عمار و همفكران آنها كه به طور قطع لعن اهل شام از زبان آنان نقل شده بايد غالى باشند (2)!...
و نيز عسقلانى گويد: تشيع دوستى على و مقدم داشتن او بر صحابه است، پس هر كه او را بر ابو بكر وعمر مقدم بدارد غالى در تشيع است و به او رافضى گويند و اگر بر اين دو كس مقدم ندارد شيعى است. و اگر همراه اين عقيده ناسزاگويى و دشمنى علنى را هم بيفزايد رافضى غالى است، و اگر معتقد به رجعت به دنيا هم باشد غالى سرسخت است. (3) علامه حضرموتى در اينجا نيز گويد: پوشيده نيست كه معناى اين سخن او آن است كه همه دوستان على كه او را بر شيخين مقدم مى دارند رافضى اند و دوستان او كه او را بر صحابه بجز شيخين مقدم مى دارند شيعه هستند و هر دو دسته غير عادل! روى اين حساب عده بسيارى از صحابه بزرگوار مانند مقداد، زيد بن ارقم، سلمان، ابوذر، خباب، جابر، ابو سعيد خدرى، عمار، ابى بن كعب، حذيفه، بريده، ابوايوب، سهل بن حنيف، عثمان بن حنيف، ابو آلهيثم بن التيهان، خزيمة بن