رفت، فرداى آن شب دايه اى براى او طلب كرديم ولى على پستان هيچ زنى را نگرفت، ما حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم را فرا خوانديم، حضرتش زبان خود را در دهان على نهاد تا خوابش برد، و چند گاهى - به اندازه اى كه خدا خواست - به همين صورت گذشت. (1) 4 - ابو القاسم در اخبار ابورافع از سه طريق روايت كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هنگام ازدواج با خديجه به عموى خود ابو طالب گفت: من دوست دارم كه يكى از فرزندان خود را به من بسپارى تا ياور من باشد و امور مرا كفايت كند و من اين لطف شما را سپاس گزارم. ابو طالب گفت: هر كدام را خواهى انتخاب كن.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را برگزيد. پس كسى كه ريشه هايش از چشمه نبوت سيراب شده، درختش پستان نبوت را مكيده، شاخه هايش از آبشخوار امامت بارور شده، در خانه وحى رشد يافته، در خانه نزول قرآن تربيت گرديده و در دوران زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با او بوده و تا دم مرگ از او جدا نگشته است هرگز با ساير مردم قابل مقايسه نيست، چرا كه او از گرامى ترين و پاكيزه ترين ريشه خانوادگى برخوردار بوده و معلوم است كه رگ و ريشه شايسته بالنده است و شهاب تيز و درخشان نفوذ كننده و آموزش پيامبر كارساز. و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تربيت او را به عهده نگرفت و ضامن پرورش و تربيت نيكوى او نشد مگر به دو دليل: يا آن كه از روى حدس قوى آينده درخشان او را مى نگريست و يا از طريق وحى الهى مى دانست. اگر از روى حدس قوى بوده معلوم است كه تير حدسش خطا نرفته و پندارش نابجا نبوده است، و اگر به وحى الهى بوده، ديگر منزلتى برتر و حالى دلالت كننده تر از آن بر فضيلت و امامت حضرتش وجود ندارد. (2) (هامش) * (1) - السيرة الحلبية 1 / 268 و نيز سيره زينى دحلان كه در حاشيه سيره حلبى چاپ شده است.
(2) - بحار الانوار 38 / 295. (*)