فجر: سپيده ء صبح.
فرادى: نمازى كه انسان به طور انفرادى مى خواند.
فرج: عورت فضله: مدفوع حيوانات.
(ق) قبل: پيش (كنايه از عضو جنسى كه در جلوى بدن قرار دارد) قسم: سوگند.
قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز يا بيشتر در يك محل.
قرشيه: زن منسوب به قريش.
قصد رجاء: قصد انجام يا ترك عملى به احتمال اين كه مورد امر يا نهى خداوند متعال باشد.
قصد قربت: رجوع شود به شرايط صحت وضو، شرط هشتم.
قصد قربت مطلقه: قصد امتثال امر شارع چه وجوبى باشد، چه استحبابى.
قضا: به جا آوردن عملى كه وقت آن فوت شده است.
قيم: سرپرست.
(ك) كافر حربى: كافرى كه تحت شرايط ذمه نيست، و پيمانى با مسلمين نبسته است.
كلى در معين: امر كليى كه مورد انطباق آن خارج از مورد يا موارد معينى نيست.
(م) ما به التفاوت: مقدار تفاوت بين قيمت دو شئ (قيمت دو شئ، يا قيمت يك شئ در دو حالت) مال الاجارة: مالى كه بايد مستأجر بابت اجاره بپردازد.
ما في الذمه: آنچه در عهدهء شخص است.
ماه هلالى: ماه قمرى، از رؤيت هلال ماه تا رؤيت هلال ماه مى باشد.
مؤونه: مخارج، هزينه متعه: زنى كه به عقد موقت مردى در آمده است.
متنجس: چيزى كه ذاتا پاك است، ولى در اثر ملاقات با نجس، آلوده شده است.
متولى: صاحب ولايت، اختيار دار شرعى.
مجهول المالك: مملوكى كه مالك آن معلوم نيست، و احكام گمشده را ندارد. (مسألهء 2646) مجزى است: كافيست، ساقط كننده ء تكليف است.
محتضر: كسى كه در حال جان دادن است.
محتلم: كسى كه در خواب منى از او خارج شده است.
محل اشكال است: رجوع شود به مسألهء 7.