او بدهد، و اگر مال ديگرى باشد بايد به صاحب آن بدهد، يا از صاحبش رضايت بخواهد، و اگر صاحب آن را نمى شناسد و براى شناختن او هم وسيله اى ندارد، بايد چيزى را كه از بچه گرفته از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد، و بنابر احتياط واجب براى آن از حاكم شرع اذن بگيرد.
مسأله 2112 - اگر كسى با بچهء مميز - در صورتى كه معامله با او صحيح نيست - معامله كند و جنس يا پولى كه به بچه داده از بين برود، مى تواند از بچه بعد از بلوغش مطالبه نمايد، و اگر بچه مميز نباشد حق مطالبه ندارد.
مسأله 2113 - اگر خريدار يا فروشنده را بر معامله به نا حق اكراه كنند، چنانچه بعد از معامله راضى شود، معامله صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه دوباره معامله را انجام دهند.
مسأله 2114 - اگر انسان مال كسى را بدون اجازه ء او بفروشد، تا زمانى كه صاحب مال به فروش آن راضى نشود و اجازه نكند، بر آن معامله ترتيب اثر داده نمى شود.
مسأله 2115 - پدر و جد پدرى طفل و نيز وصى پدر و وصى جد پدرى طفل - كه او را قيم بر صغير قرار داده اند - مى توانند مال طفل را بفروشند، و بنابر احتياط واجب معامله به مصلحت طفل باشد، و مجتهد عادل هم در صورت نبودن پدر و جد پدرى و وصى آن دو مى تواند مال يتيم را در صورتى كه به مصلحت او باشد بفروشد، و همچنين مال ديوانه و غايب را در صورتى كه ضرورت اقتضا كند.
مسأله 2116 - اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را اجازه كند، معامله نافذ است، و چيزى را كه غصب كننده به مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله، ملك مشترى است، و چيزى را كه مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله، ملك كسى است كه مال او را غصب كرده اند.
مسأله 2117 - اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد به قصد اين كه عوض آن، مال خودش باشد، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه كند، معامله نافذ است، ولى عوض، مال مالك مى شود نه مال غاصب.