بر او، وعلى تا فاطمه زنده بودى آبروئى در مردم داشت، چون فاطمه درگذشت در نظر مردم منكر آمد و بى اعتبار شد، از اين روى خواستار به مصالحت و مبايعت ابوبكر شد، و او كسى نبود كه در حيوة فاطمه بيعت كند (1).
و ذيل حديث اگر چه نافع به حال شيعه است ولى ربطى به مطلوب ما ندارد، شكر خدا را كه از اين اخبار صحيحه معلوم شد كه ابوبكر فاطمه را به غضب آورد، و اذيت كرد، و اذيت و غضب فاطمه اذيت و غضب رسول خداست.
هم آية الله العلامه قدس سره از مسند احمد بن حنبل روايت كرده وابن روزبهان تقرير نموده كه پيغمبر فرمود " من آذى عليا فقد آذاني، أيها الناس من آذى عليا بعث يوم القيامة يهوديا أو نصرانيا " (1).
چون اين مقدمه را با مضمون آية ضميمه كنى قياسى بر اين صورت تركيب مىشود كه ابوبكر اذيت على و فاطمه كرد، و هر كه اذيت على و فاطمه كرد اذيت رسول كرده، نتيجه قياس مىشود كه ابوبكر اذيت رسول كرده پس نتيجه اين قياس را صغراى قياس ديگر كنيم، و گوئيم ابوبكر اذيت رسول كرد، و هر كه اذيت رسول كند خداى او را در دنيا و آخرت لعنت كرده، و عذاب مهين براى او اعداد كرده، ديگر تصريح به نتيجه نمىكنيم، تو خود تأمل نما تا نتيجه اين قياس چه خواهد شد، واحدى از اهل سنت در هيچ يك از مقدمات اين دو قياس نتوانند مناقشه كرد مگر آنكه از قرآن يا صحيح بخارى - كه اصح كتاب است بعد از