ندارد، ومؤيد اين وجه است فقره زيارت جابر كه " المنيخة بقبر أبي عبد الله " (1) گفته است.
و بنابر اين مراد از " رحل " و " فناء " همان قبر وحائر است، كه شيخ مفيد رضى الله عنه در (ارشاد) مىفرمايد كه ما شك نداريم كه اصحاب آن جناب از حائر بيرون نيستند، اگر چه خصوصيات قبور آنها را ندانيم، و قبر حضرت عباس عليه السلام اگر چه دور است ولى داخل در فنا ورحل سيد الشهداء است، و تواند بود كه مراد همان حلول جسمانى در أيام حيوة باشد كه در رحل آن حضرت نازل شدند و به ساحت او بار انداختند، و اين معنى با ظاهر رحل وفنا انسب وأقرب است، و عبارت زيارت اقبال شاهد اين احتمال مىشود، چه ظاهر عطف جهاد وشراء تأخر وقوع او از حلول واناخه است.
ديگر - آنكه به اعتبار همان نفس ارواح مقدسه باشد اگر چه وصف به حلول واناخه بنابراين خالى از بعدى نيست، چه اين أوصاف ظهورى در حالات جسم دارند، هر چند به حسب وضع لغت اختصاص معلوم نيست.
سوم - آنكه مراد از فنا ورحل حظيره قدس، و محل قرب، ومحفل ملكوت، كه بزم انس آن جناب است باشد، چه البته وبلا شك اصحاب در درجه آن جنابند، و نزديك به مقام آن حضرت، و در نواحي وحواشي منزل آن امام عالى مقام جاى دارند، چنانچه از اخبار متكاثره معلوم مىشود كه فرمودند " شيعتنا معنا وفي درجتنا في الجنة " (2).
و بنابراين ارواح همان نفس ارواح است، به اعتبار مصاحبت ابدان مثاليه