شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور (فارسي) - الحاج ميرزا أبي الفضل الطهراني - ج ١ - الصفحة ٢٣٧
وأدله چند عقليه دليل كرده اند.
وعلامه مجلسى در (سماء عالم) اظهار تردد كرده وفرموده: " فما يحكم به بعضهم من تكفير القائل بالتجرد افراط و تحكم، كيف وقد قال به جماعة من علماء الامامية ونحايرهم " - انتهى.
بالجملة مسألة نظرى و به غايت مشكل است، اگر چه بحمدالله حل عقال اين اشكال بر طريق نظر واستدلال براى اين بى بضاعت ممكن است، ولى خوض در تحقيق اين نوع مباحث اولا محل اهتمام نيست، وثانيا خارج از قانون اين شرح است.
و گاه روح را به معنى جسم با روح استعمال مىكنند بعلاقه حال و محل يا ملابست، چنانچه عرب فعلا مىگويند: شال روحه، يا مىگويند جرح روحه، و در عراق و حجاز اين استعمال متعارف است، و خود شنيده ام، و نظير او در فارسى در لسان عموم مردم متعارف است كه مىگويند جانش را پوشيد يا جانش زخم شده، و اين علاقه‌اى است صحيح و استعمالى است فصيح و منزل بر اين است عبارت دعاى ندبه " وعرجت بروحه الى السماء " (1) چه ضرورت قائم است بر

(1) بنابر نسخه مصباحى كه مرحوم مجلسى در (زاد المعاد) از آن نقل كرده، و ظاهرا تصحيفى در او شده است، و اما نسخه عالم ربانى حاج ميرزا حسين نورى در كتاب (تحية الزائر) از (مزار قديم)، و (مزار شيخ محمد بن المشهدى) و (مصباح الزائر) سيد " عرجت به " نقل شده است و دليل بر تصحيف بودن نسخه " عرجت بروحه " دو جمله " وسخرت له البراق " و " عرجت به الى سماءك " است، چون بالا رفتن روح براق لازم ندارد، و در جمله اول مىفرمايد: براق را مسخر او قرار دادى، و در جمله دوم مىفرمايد: خود حضرت را بالا بردى.
(٢٣٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 ... » »»
الفهرست