بين ظهراني صلاتك سجدة أطلتها حتى ظننا انه قد حدث أمر، أو انه يوحى اليك، قال كل ذلك لم يكن، ولكن ابني ارتحلني، فكرهت أن أعجله حتى تقضي حاجته (1).
ذكره النسائي في باب سجدة الصلاة (2).
خلاصه ترجمه آن است كه عبد الله بن شداد نقل مىكند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در نماز مغرب يا نماز عشاء آمد وحسن يا حسين را بر دوش داشت، و مهياى نماز شد، و او را بر زمين گذارد، آنگاه تكبير نماز بست و نماز كرد، و سجده طولانى در اثناى نماز آورد، چندان كه من سر بلند كردم ديدم كه آن طفل بر دوش پيغمبر است، اعاده سجود كردم، چون نماز تمام شد مردم به عرض رساندند يا رسول الله سجده طولانى فرمودى تا به حدى كه در گمان ما افتاد كه امرى دست داد يا اينكه وحى نازل شد، فرمود هيچ يك از اينها نبود، ولى پسر من مرا راحله قرار داد، و نخواستم، و مكروه شمردم كه پيشى گيرم بر او تا آسوده و فارغ شود.
اين خبر از (نسائى) است كه در باب سجده صلاة آورده، و اين بنده خود اين خبر را در نفس (نسائى) بعد از نقل از (ينابيع) يافتهام.
بالجملة اخبار از اين قبيل در كتب احاديث اهل سنت زياد است، و در مطاوى ابواب مؤلفات ايشان خارج از حد تعداد (3) و همين قدر كه عشره كامله است از براى مصنف بصير كافى است.