رواية زيادة الصهر والحسب - وكل بني انثى عصبتهم لابيهم ماعدا ولد فاطمة فاني أنا أبوهم وعصبتهم (1).
اولى تر اينكه در اين مقام حاصل كلام او كه اين حديث را به استشهاد او آورده نقل شود، چه فوائدى زائده دارد در شرح اين بيت:
سدتم الناس بالتقى وسواكم * سودته البيضاء والصفراء مىگويد سيادت ايشان يعنى حسنين واولادشان از طرف نسبت مشهورتر از آن است كه ذكر شود، دليل او آيه مباهله است، بعضى محققين مفسرين گفته:
دليلى اقوى از اين آيه بر فضل فاطمه وعلى و حسنين نيست، چه هنگام نزول اين آيه برخواند ايشان را، حسين را در كش بغل گرفت، و دست حسن را بدست، و فاطمه از پس پشت، وعلى از پى او مى آمد، پس از اينجا معلوم شد كه ايشان مرادند از آيه، و اين كه اولاد فاطمه وذريه او را ابناء پيغمبر مىنامند، و نسبت داده مىشوند بسوى او نسبتى نافع و حقيقى، در دنيا و آخرت، و دليل اين حديثى است كه به صحت پيوسته، كه آن جناب خطبه كرد، و فرمود چه شده جمعى را كه مىگويند رحم رسول خدا نافع نيست قومش را در قيامت، بلكه به خدا سوگند كه رحم من متصل است در دنيا و آخرت... تا آخر حديث (2).
وطبرانى روايت كرده كه خداى عز وجل ذريه هر نبى را در صلب خودش قرار داده، و خداى تعالى ذريه مرا در صلب على ابن ابيطالب قرار داده (3).