(پروردگارا، من به عفو تو اميد سلامتى دارم از آتشى كه اندوه هايش زبانه مى كشد. اى ابا الحسن، اگر دوستى تو مرا به دوزخ برد رستگارى من در رفتن به دوزخ است. و چگونه بيم آتش دارد آن كس كه به يقين مى داند كه اميرمؤمنان قسمت كننده آن است)؟!
شافعى على حبه جنة * قسيم النار والجنة وصى المصطفى حقا * إمام الاءنس والجنة (دوستى على سپر است، و او خود قسمت كننده بهشت و دوزخ. او حقا وصى مصطفى است و امام انس و جان است).
دعبل قسيم الجحيم فهذا له * وهذا لها باعتدال القسم يذود عن الحوض أعداءه * فكم من لعين طريد وكم فمن ناكثين ومن قاسطين * ومن مارقين ومن مجترم (او قسمت كننده آتش دوزخ است كه يكى از آن او است و يكى از آن آتش با تقسيم عادلانه اى كه شده است. او دشمنان خود را از سر حوض (كوثر) دور مى كند و بسا افرادى كه از آن حوض لعن و طرد مى گردند! گروهى ناكثين پيمان شكن، گروهى قاسطين ستمگر، گروهى مارقين از دين بيرون رفته، و گروهى تبهكار گنه پيشه اند).
زاهى يا سيدى يا ابن أبي طالب * يا عصمة المعتف والجار لاتجعلن النار لي مسكنا * يا قاسم الجنة والنار