19 - حاكم نيشابورى به سندش از انس بن مالك كه گفت: (من خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى كردم، جوجه اى بريان براى حضرتش آوردند، گفت: (خداوندا!
محبوبترين آفريدگانت را در نظر خودت برسان كه با من از اين پرنده بخورد).
من گفتم: خداوندا! او را مردى از انصار قرار ده. على آمد، گفتم: رسول خدا سرگرم كارى است. بار دوم آمد باز گفتم: رسول خدا سرگرم كارى است. بار سوم آمد، رسول خدا فرمود: در را بگشا. على داخل شد: پيامبر فرمود: چه چيز تو را از آمدن نزد من باز داشت؟ گفت: اين سومين بار است كه آمدم، انس مرا باز مى گرداند به پندار آن كه شما سرگرم كارى هستيد.
پيامبر به من گفت: چرا چنين كردى؟ گفتم: اى رسول خدا، دعاى شما را شنيدم دوست داشتم كه آن كس يكى از مردان قوم من باشد. فرمود: (تقصير با تو نيست زيرا) مرد قوم خود را دوست مى دارد). اين حديث بنا بر شرط بخارى و مسلم حديث صحيحى است ولى آنها نياورده اند. (1) حديث طير حديث معتبر و متواترى است و از طرق گوناگون از صحابه و تابعين روايت شده و عالمان و حافظان حديث در كتابهاى معتبر خود به صورتهاى گوناگون و در معنا نزديك به هم آورده اند و اينك برخى از آنها را مى آوريم:
1 - حميد طويل از انس، گفت: مرغى سرخ رنگ به نام (سرخ آوى) بريان شده براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هديه آوردند، گفت: (خداوندا! محبوبترين آفريدگانت را در نظر خود و پيامبرت نزد من فرست تا با من از اين سفره بخورد) پس على آمد... (2)