9 - ابو سعيد خدرى در حديثى طولانى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت كند كه فرمود: هر گاه از خدا درخواست كرديد از او مقام وسيله را بخواهيد (حضرت ادامه داد تا آن كه فرمود) دو فرشته نزد من آيند، يكى رضوان دربان بهشت است و ديگرى مالك دربان دوزخ. رضوان نزديك شود و گويد: سلام بر تو اى احمد، من گويم: سلام بر تو اى فرشته، تو كيستى؟ چه زيبايى و بوى خوشى دارى! گويد: من رضوان دربان بهشتم، و اين كليد بهشت است، پروردگار عزت آنها را نزد تو فرستاده، آنها را بگير اى احمد. من گويم: اين را از پروردگارم پذيرفتم، او را سپاس بر آنچه به من بخشيده است، آن را به على بن ابى طالب مى دهم.
رضوان باز مى گردد و مالك نزديك مى شود و مى گويد: سلام بر تو اى احمد، من گويم: سلام بر تو اى فرشته، تو كيستى؟ چه زشت رو و بد منظرى!
گويد: من مالك دربان دوزخم، و اينها كليدهاى دوزخ است، پروردگار عزت نزد تو فرستاده، پس اينها را بگير اى احمد. من گويم: اين را از پروردگارم پذيرفتم، او را سپاس بر آنچه به من بخشيده است، آن را به برادرم على بن ابى طالب مى دهم.
مالك بر مى گردد وعلى با كليدهاى بهشت و دوزخ پيش مى آيد تا بر بالاى دوزخ مى ايستد در حالى كه شراره هاى آتش برخاسته و زوزه اش بلند و گرمايش سخت است وعلى عليه السلام لگام آن را به دست دارد، دوزخ به او گويد: اى على، از من گذر كن كه نور تو شعله مرا خاموش كرد. على عليه السلام گويد: اى دوزخ آرام گير، اين را بگير و اين را رها ساز، اين را بگير كه دشمن من است، و اين را رها ساز كه دوست من است.
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در آن روز، دوزخ از يك غلام حلقه به گوش شما در برابر على فرمانبردارتر است، آن را هرگونه كه بخواهد به راست و چپ