طلاق او صحيح است.
مسأله 2566 - كسى كه مى داند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر غايب شود - مثلا مسافرت كند - و بخواهد او را طلاق دهد و متمكن از اطلاع بر حالش نباشد، بايد تا وقتى كه يقين يا اطمينان به پاكى او پيدا مى كند صبر كند و بعد او را طلاق بدهد.
مسأله 2567 - اگر مردى كه غايب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، بايد به هر وسيله اى كه موجب يقين يا اطمينان مى شود استعلام كند، و چنانچه نتوانست بعد از يك ماه از مدت غيبت مى تواند او را طلاق دهد.
مسأله 2568 - اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولى زنى را كه نه سالش تمام نشده، يا معلوم باشد كه آبستن است اگر بعد از نزديكى طلاق دهند اشكال ندارد، و همچنين است اگر يائسه باشد، و معناى يائسه در مسألهء " 441 " گذشت.
مسأله 2569 - اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و در همان پاكى طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، بنابر احتياط واجب دوباره او را طلاق دهد.
مسأله 2570 - اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بعد غايب شود - مثلا مسافرت نمايد - چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد و نتواند از حال او اطلاع پيدا كند، بايد تا يك ماه صبر نمايد.
مسأله 2571 - اگر مرد بخواهد زن خود را كه حيض نمى بيند - چه از اصل خلقت و چه به واسطهء امر عارضى - طلاق بدهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از نزديكى با او خوددارى كند، و بعد او را طلاق دهد.
مسأله 2572 - طلاق بايد به صيغهء عربى صحيح، و به كلمهء " طالق " خوانده شود، و دو مرد عادل آن را بشنوند، و اگر خود شوهر بخواهد صيغهء طلاق را بخواند و