(اول) آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
(دوم) آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
(سوم) آن كه تا آخر وقت عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد.
(چهارم) آن كه عمدا نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.
(پنجم) آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته و با تيمم نماز خوانده است.