اگر مالك به كسى بگويد: (ملك خود را به تو اجاره دادم) و او بگويد: (قبول كردم) اجاره صحيح است، و نيز اگر حرفى نزنند و مالك به قصد اين كه ملك خود را اجاره دهد به مستأجر واگذار كند، و او هم به قصد اجاره كردن بگيرد، اجاره صحيح است.
مسأله 2206 - اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براى انجام عملى اجير شود، همين كه مشغول آن عمل شد اجاره صحيح است.
مسأله 2207 - كسى كه نمى تواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده، يا اجاره كرده، صحيح است.
مسأله 2208 - اگر ملكى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه منفعت براى خودش باشد و به غير منتقل نكند، مستأجر نمى تواند آن را به ديگرى اجاره دهد، و اگر شرط كند كه منفعت را خودش استيفا كند، مى تواند به ديگرى اجاره دهد در صورتى كه خودش آن منفعت را استيفا نمايد.
مثل اين كه مستأجر منزلى را كه اجاره كرده، به كسى اجاره دهد كه آن كس به شرط و مانند آن متعهد شده براى او مسكنى تهيه نمايد، و آن شخص متعهد مستأجر را در همان منزل سكنى دهد، و يا اين كه زنى خانه اى اجاره كند و بعد به شوهرش اجاره دهد، و شوهر آن زن را در آن خانه سكنى دهد.
و در صورتى كه مستأجر مى تواند آن را به ديگرى اجاره بدهد، اگر بخواهد خانه يا دكان يا كشتى - و همچنين بنابر احتياط واجب اطاق يا آسياب - را به زيادتر از مقدارى كه آن را اجاره كرده اجاره دهد، بايد در آن كارى مانند تعمير و سفيد كارى انجام داده باشد، يا به غير جنسى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، مثلا اگر با پول اجاره كرده به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد.
مسأله 2209 - اگر اجير با انسان شرط كند كارى كه براى آن اجير شده براى خود انسان باشد و به ديگرى منتقل نكند، نمى شود او را به ديگرى اجاره داد، و اگر شرط كند كه عمل را خودش استيفا كند - به نحوى كه در مسألهء قبل گذشت - مى شود او را به ديگرى اجاره داد، و در صورتى كه مى تواند به ديگرى اجاره