" نماز قضا " (1112) كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاى آن را بجا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز، خواب مانده يا به سبب مستى نماز نخوانده باشد، ولى كسى كه در تمام وقت نماز، هنوز بالغ نشده و يا ديوانه و يا بيهوش است و يا زنى كه در تمام وقت نماز در حال حيض يا نفاس است، نمازى كه اينها نخوانده اند قضا ندارد، مگر اين كه قبل از تمام شدن وقت نماز، اين افراد از چنين حالى خارج شوند يعنى شخص غير بالغ به تكليف برسد و بيهوش به هوش آيد و زن از حيض و نفاس پاك شود و مجنون عاقل شود، كه در اين صورت نمازى را كه لا اقل يك ركعت از آن را ولو با تيمم و حذف مستحبات، در وقت مىتوانسته بخواند و نخوانده، بايد قضا نمايد.
(1113) اگر كسى به اختيار خود سبب حصول ديوانگى يا بيهوشى، يا حيض و نفاس در خود شود، بنابر احتياط واجب بايد نمازهاى فوت شده در آن حال را قضا نمايد، خصوصا اگر اين عمل بعد از دخول وقت باشد.
(1114) نمازهايى كه واجب است قرائت در آنها بلند خوانده شود هنگام قضا هم بايد بلند خوانده شود و هم چنين نمازهايى كه واجب است آهسته بخواند هنگام قضا نيز واجب است آهسته بخواند. و بلند يا آهسته خواندن قضاى نافله ها تابع خود آنها است.
(1115) كسى كه وضو، غسل و تيمم برايش ممكن نيست، در خود وقت، نماز بر او واجب نيست و بنابر احتياط واجب بايد در وقتى كه قادر بر تحصيل طهارت است نماز را قضا نمايد، خصوصا اگر خودش با اختيار سبب از بين رفتن تمكن شده باشد، بلكه اگر اين عمل بعد از گذشتن وقت كافى براى انجام نماز صورت گيرد، بايد نمازش را قضا كند.
(1116) كافر اصلى، به جميع اقسام آن، در صورتى كه مسلمان شود، نمازهاى سابق او قضا ندارد، و اما مسلمانى كه نماز نخوانده اگر چه معذور بوده يا مسلمانى