وديعه (امانت) اگر انسان مال خود را به كسى بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد، و او هم قبول كند، يا بدون اين كه حرفى بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را براى نگهدارى به او مىدهد و او هم به قصد نگهدارى كردن بگيرد، بايد به احكام وديعه و امانت دارى كه بعدا گفته مىشود عمل نمايد.
(1835) امانت دار و امانت گذار، بايد هر دو بالغ و عاقل باشند، پس اگر مالى را پيش بچه يا ديوانه امانت بگذارند، يا ديوانه و بچه مالى را پيش كسى امانت بگذارند، صحيح نيست.
(1836) اگر كسى را در قبول و نگهدارى امانت مجبور كنند حكم امانت بر او مترتب نمىشود، مگر اين كه بعد از بر طرف شدن اجبار، به آن راضى شود (1837) اگر از بچه يا ديوانه چيزى را به طور امانت قبول كند، بايد آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چيز، مال خود بچه يا ديوانه است، بايد به ولى او برساند و چنانچه مال تلف شود، بايد عوض آن را بدهد، ولى اگر براى اين كه مال از بين نرود آن را از بچه گرفته، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد، ضامن نيست.
(1838) اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست، چنانچه او مال را بگذارد و برود، و اين شخص هم مال را بر ندارد و آن مال تلف شود، كسى كه امانت را قبول نكرده ضامن نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهدارى نمايد.
(1839) امانت گذار هر وقت بخواهد مىتواند امانت را پس بگيرد و هم چنين امانتدار، هر وقت بخواهد مىتواند امانت را به صاحبش برگرداند، و اگر مالك