وكالت وكالت آن است كه انسان كارى را كه مى تواند در آن دخالت كند، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلا كسى را وكيل كند كه خانه او را بفروشد يا زنى را براى او عقد نمايد، پس شخص سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند، نمىتواند براى فروش مال خودش، كسى را وكيل نمايد.
(1796) در وكالت لازم نيست صيغه بخوانند و اگر انسان به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند كه قبول نموده، مثلا مال خود را به كسى بدهد كه براى او بفروشد و او مال را بگيرد، وكالت صحيح است.
(1797) موكل، يعنى كسى كه ديگرى را وكيل مىكند و نيز كسى كه وكيل مىشود، بايد بالغ و عاقل باشند و از روى قصد و اختيار اقدام كنند.
(1798) كارى را كه انسان نمىتواند انجام دهد، يا شرعا نبايد انجام دهد نمىتواند براى انجام آن از طرف ديگرى وكيل شود، مثلا كسى كه در احرام حج است چون نبايد صيغه عقد زناشويى را بخواند، نمىتواند براى خواندن صيغه از طرف ديگرى وكيل شود.
(1799) اگر انسان كسى را براى انجام تمام كارهاى خودش وكيل كند، صحيح است، ولى اگر براى يكى از كارهاى خود وكيل نمايد و آن كار را معين نكند، وكالت صحيح نيست.
(1800) اگر وكيل را عزل كند، يعنى از وكالت بر كنار نمايد، بعد از آن كه خبر به او رسيد، نمىتواند آن كار را انجام دهد، ولى اگر قبل از رسيدن خبر، آن كار را انجام داده باشد، صحيح است.