نساء نكند، شوهرش بر او حلال نمىشود، ولى اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال مىشوند.
(1928) اگر كسى دختر نا بالغى را براى خود عقد كند و پيش از آن كه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد بنا بر احتياط واجب، ديگر هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند. ولى از زوجيت او بدون طلاق بيرون نمىرود، در هر صورت تا وقتى هر دو زنده هستند نفقه زن بر مرد است و غير از مهر، ديه هم بر مرد واجب مىشود، و چنانچه افضا نكرده باشد، هر چند مرتكب حرام شده، ولى بنا بر اظهر آن زن بر او حرام نمىشود.
(1929) زنى را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مىشود، ولى اگر با شرايطى كه در كتاب طلاق گفته مىشود با مرد ديگرى ازدواج كند، آنگاه آن مرد او را طلاق دهد، شوهر اول مىتواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.
(1930) ازدواج دائم با زن پنجم براى كسى كه چهار زن دائم دارد، جايز نيست مگر آن كه بعضى از آنها را طلاق دهد، كه اگر طلاق رجعى است بايد عده به سر آيد و اگر طلاق بائن است سر آمدن عده لازم نيست، اگر چه در زمان عده مكروه است و بلكه خلاف احتياط است.
احكام نگاه كردن (1931) نگاه كردن مرد به بدن زنان نامحرم و هم چنين نگاه كردن به موى آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن، حرام است. و نگاه كردن به صورت و دست هاى آنها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، و اما بدون قصد لذت، نگاه به آنها بنا بر اظهر جايز است.
(1932) بنا بر احتياط واجب نگاه كردن مرد به بدن و موى دخترى كه نه سالش تمام نشده ولى خوب و بد را مىفهمد جايز نيست، اگر چه بدون قصد لذت هم باشد.
(1933) نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم، بنا بر احتياط واجب، حرام است. و همچنين نگاه كردن زن به بدن پسرى كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مىفهمد،