" زنم فاطمه را طلاق خلع دادم، او رها است ".
(2024) اگر زنى، شخصى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان شخص را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل، صيغه طلاق را به اين صورت مىخواند: " عن موكلتي فاطمة بذلت مهرها لموكلي محمد، ليخلعها عليه "، پس از آن بلا فاصله مىگويد: " زوجة موكلي خالعتها على ما بذلت هى طالق "، و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل بايد به جاى كلمه " مهرها " آن چيز را بگويد، مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: " بذلت مأة تومان ".
طلاق مبارات (2025) اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گويند.
(2026) اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: " بارأت زوجتي فاطمة على مهرها فهى طالق "، يعنى:
" مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست "، و اگر ديگرى را وكيل كند، وكيل بايد بگويد: " بارأت زوجة موكلي فاطمة على مهرها فهى طالق ".
(2027) صيغه طلاق خلع و مبارات بايد به عربى صحيح خوانده شود، ولى اگر زن براى آن كه مال خود را به شوهر ببخشد، مثلا به فارسى بگويد: براى طلاق، فلان مال را به تو بخشيدم، اشكال ندارد.
(2028) اگر زن در بين عده طلاق خلع يا مبارات، از بخشش خود برگردد، شوهر مىتواند رجوع كند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.
(2029) مالى را كه شوهر براى طلاق مبارات مىگيرد، بايد بيشتر از مهر نباشد ولى در طلاق خلع اگر بيشتر باشد اشكال ندارد.
(2030) شرايطى كه در طلاق خلع نسبت به زن و شوهر معتبر است و در كتب