شرط دوم: از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايى كه مىخواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
(1042) كسى كه نمىداند سفرش چند فرسخ است، مثلا براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مىكند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر در بين رفتن مثلا قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفت و برگشت هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(1043) مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مىرود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مىكند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند و احتمال دارد كه مطلق گمان كافى باشد.
(1044) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مىكند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند.
(1045) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد، بلكه اگر احتمال نيز بدهد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود و بر مىگردد، بايد نماز را تمام بخواند.
(1046) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر نداند كه آن ديگرى قصد هشت فرسخ را دارد يا نه، بنابر احوط بايد تحقيق كند و اگر تحقيق ممكن نيست بايد