كافر حربى: كافرى كه با مسلمين در حال جنگ مىباشد.
كافر ذمى: اهل كتابى كه در بلاد اسلامى با شرايط مخصوص اهل ذمه در پناه حكومت اسلامى قرار گرفته و زندگى مىكند.
كثير الشك: كسى كه زياد به شك مىافتد.
كشف خلاف شدن: آشكار شدن خلاف يك چيز.
كفاره: كارى كه انسان براى جبران گناهش انجام دهد.
كفاره جمع: كفاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقير را سير كردن و بنده اى را آزاد نمودن).
كفالت: ضمانت كفيل: ضامن.
كيفيت: چگونگى.
" ل " لازم: واجب - اگر مجتهد دليل الزامى بودن امرى را از آيات و روايات كشف كند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، تعبير به واجب مىكند و اگر الزامى بودن آن را به طريق ديگر نظير ادله عقليه استفاده كند طورى كه استناد آن به شارع ميسر نباشد، تعبير به لازم مىكند. همين تفاوت را بايد در احتياط لازم و احتياط واجب در نظر داشت، لذا در مقام عمل براى مقلد تفاوت بين لازم و واجب نيست.
لازم الوفاء: بايد به آن عمل شود.
لزوجت محل: لغزندگى همراه با چسبندگى كه در محلى وجود دارد.
لغو: بى فايده، بى معنا، بيهوده.