حدث اصغر: هر علتى كه باعث وضو شود و آن هفت چيز است:
1 - بول. 2 - مدفوع. 3 - باد شكم. 4 - خواب كامل. 5 - امور زايل كننده عقل. 6 - استحاضه. 7 - موجبات غسل.
حدث اكبر: هر كارى كه غسل براى نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع.
حد ترخص: حدى از مسافت كه در آن صداى مؤذن و ديوار محل اقامت قابل تشخيص نباشد.
حرام: ممنوع - هر عملى كه از نظر شرعى تركش لازم باشد.
حرج: مشقت - سختى، دشوارى.
حصه: سهم.
حضر: محل حضور (وطن).
حنوط: ماليدن كافور بر اعضاى مرده از جمله به پيشانى، كف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها.
حواله: ارجاع طلبكار به شخص ثالث براى دريافت طلبش.
حيض: قاعدگى، عادت ماهيانه زنان.
حين عروض شك: وقت پديد شدن شك.
" خ " خارق العاده: خلاف عادت - غير معمول - بيش از انتظار.
خالى از قوت نيست: معتبر است - فتوى اين است (مگر در ضمن كلام قرينه اى بر غير اين معنى ديده شود).
خالى از وجه نيست: بى مورد نيست. فتوى اين است (مگر در ضمن كلام قرينه اى بر غير اين معنى مشاهده شود).
خبره: كارشناس.
خبيث: پليد، زشت.