مجتهد جامع الشرائط: مجتهدى است كه شرايط مرجعيت تقليد را دارا مىباشد.
مجراى طبيعى: مسير طبيعى هر چيز.
مجهول المالك: مالى كه معلوم نيست به چه كسى متعلق است.
مجزى است: كافى است - ساقط كننده تكليف است.
محتضر: كسى كه در حال جان كندن است.
محتلم كسى كه در خواب از او منى خارج شده باشد.
محذور: مانع - كنار گذاشته شده - آنچه از آن پرهيز گشته است.
محرم (محرمات) چيزى كه حرام است - اولين ماه از سال قمرى محرم فاميل هاى نزديك، كسانى كه ازدواج با آنها حرام ابدى است مانند:
خواهر، مادر، دختر و دختر دختر، جدات، عمه وعمات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعى.
محرم: كسى كه در حال احرام حج يا عمره باشد.
محجور: كسى كه از تصرف در اموال ممنوع شود.
محظور: ممنوع.
محفوظ: حفظ شده، نگهدارى شده.
محل اشكال است: اشكال دارد - قبول صحت و تماميت آن مشكل مىباشد.
محل تأمل است: بايد احتياط كرد.
مخير است: فتواست. مقلد بايستى يكى از دو طرف و يا بيشتر را انتخاب نمايد و يا به مجتهد ديگرى مراجعه نمايد.
مخرج بول و غائط: مجراى طبيعى خروج ادرار و مدفوع.
مخمس: مالى كه خمس آن خارج شده باشد.
مد: پيمانه اى كه تقريبا ده سير گنجايش داشته باشد.
مدعى: خواهان، كسى كه براى خودش حقى قائل است.
مذى: رطوبتى كه پس از ملاعبه از انسان خارج مىگردد.