(2198) اگر وصيت كند كه بدهى او را بدهند و براى نماز وروزه او اجير بگيرند و كار مستحبى هم انجام دهند، چنانچه وصيت نكرده باشد كه اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهى او را از اصل مال بدهند و اگر چيزى زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و كارهاى مستحبى كه معين كرده برسانند، و در صورتى كه ثلث كافى نباشد، اگر ورثه اجازه بدهند بايد وصيت او عملى شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد به مصرف كار مستحبى كه معين كرده برسانند.
(2199) اگر كسى بگويد كه ميت وصيت كرده فلان مبلغ را به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصديق كنند، يا قسم بخورد و يك مرد عادل هم گفته او را تصديق نمايد، يا يك مرد و دو زن عادل يا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند، بايد مقدارى را كه مىگويد به او بدهند، و اگر يك زن عادل شهادت دهد، بايد يك چهارم چيزى را كه مطالبه مىكند به او بدهند. و اگر دو زن عادل شهادت دهند نصف آن را و اگر سه زن عادل شهادت دهند بايد سه چهارم آن را به او بدهند، و نيز اگر دو مرد كافر ذمى كه در دين خود عادل باشند و مورد وثوق به راستگوئى و عدم خيانت باشند گفته او را تصديق كنند، در صورتى كه ميت ناچار بوده است كه وصيت كند و مرد و زن عادلى هم در موقع وصيت نبوده، بايد چيزى را كه مطالبه مىكند به او بدهند.
(2200) اگر كسى بگويد من وصى ميتم كه مال او را به مصرفى برسانم، يا ميت مرا قيم بچه هاى خود قرار داده، در صورتى كه دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند، حرف او را بايد قبول كرد، و صورتهاى ديگر، مثل شهادت يك مرد عادل با قسم خوردن يا شهادت چند زن با يك مرد عادل يا بدون آن، مورد تأمل است.
(2201) اگر وصيت كند چيزى به شخصى بدهند و آن شخص پيش از آن كه قبول يا رد كند بميرد، تا وقتى ورثه او وصيت را رد نكرده اند، مىتوانند آن را قبول نمايند، ولى اين در صورتى است كه وصيت كننده از وصيت خود بر نگردد و اگر نه ورثه آن شخص حقى به آن چيز ندارند. و اگر آن شخص بعد از قبول فوت كرد، مال