به او اطلاع ندهد كه براى عمل كردن به وصيت حاضر نيست، يا اطلاع بدهد ولى به او نرسد، در صورتى كه مشقت نداشته باشد، بايد وصيت او را انجام دهد.
(2185) اگر كسى دو نفر را وصى قرار دهد، چنانچه يكى از آن دو بميرد، يا ديوانه، يا كافر شود، حاكم شرع يك نفر را به جاى او معين مىكند، در صورتى كه وصيت كننده، بودن هر دو را شرط كرده باشد، و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه، يا كافر شوند، حاكم شرع دو نفر ديگر را معين مىكند. ولى اگر يك نفر بتواند وصيت را عملى كند، معين كردن نفر دوم، لازم نيست.
(2186) اگر وصى نتواند به تنهايى كارهاى ميت را انجام دهد، حاكم شرع براى كمك او يك نفر ديگر را معين مىكند.
(2187) اگر مقدارى از مال ميت در دست وصى تلف شود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده و يا تعدى نموده، مثلا ميت وصيت كرده است كه فلان مقدار به فقراى فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگرى برده و در راه از بين رفته، ضامن است، و اگر كوتاهى نكرده و تعدى هم ننموده، ضامن نيست.
(2188) هر گاه انسان شخصى را وصى كند و بگويد كه اگر آن شخص بميرد فلان شخص ديگر وصى باشد، بعد از آن كه وصى او مرد، وصى دوم بايد كارهاى ميت را انجام دهد.
(2189) حجى كه بر ميت واجب است و بدهكارى و حقوقى را كه مثل خمس و زكات و مظالم، ادا كردن آنها واجب مىباشد، بايد از اصل تركه ميت بدهند، اگر چه ميت براى آنها وصيت نكرده باشد.
(2190) اگر مال ميت از بدهى و حج واجب و حقوقى كه مثل خمس و زكات و مظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيت كرده باشد كه ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برسانند، بايد به وصيت او عمل كنند، و اگر وصيت نكرده باشد، آنچه مىماند، مال ورثه است.
(2191) اگر مصرفى را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت او در بيشتر از ثلث در صورتى صحيح است كه ورثه حرفى بزنند، يا كارى كنند كه معلوم شود عملى شدن وصيت را اجازه داده اند و تنها راضى بودن آنان كافى