شوهر او مالى داشته باشد كه بتواند زن خود را كفن نمايد و اگر نه بنا بر اظهر بايد از تركه زن بردارند. و هم چنين بنابر اظهر اگر زن را به شرحى كه در كتاب طلاق گفته مىشود، طلاق رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عده بميرد، شوهرش بايد كفن او را بدهد و احتياط در اين است كه شوهر با ورثه ميت در اين مصارف مصالحه نمايند، و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد ولى شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
(498) كفن ميت بر خويشان او واجب نيست، اگر چه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد.
(499) بايد مقدار واجب از سه پارچه كفن به قدرى نازك نباشد، كه بدن ميت از زير آن پيدا باشد. و در بيشتر از مقدار واجب بنا بر احوط واظهر بايد اين مسأله رعايت شود.
(500) كفن كردن با چيز غصبى، اگر چيز ديگرى هم پيدا نشود، جايز نيست، و چنانچه كفن ميت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد، بايد از تنش بيرون آورند.
(501) كفن كردن ميت با چيز نجس جايز نيست و بنا بر احتياط در چيز نجسى كه نماز با آن جايز است نيز كفن نكنند.
(502) كفن كردن با پارچه اى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت تهيه شده، در حال اختيار جايز نيست، و بنا بر احتياط واجب با پوست حيوان حلال گوشت هم ميت را كفن نكنند ولى اگر كفن را از مو، پشم يا كرك حيوان حلال گوشت طورى درست كنند كه به آن جامه و لباس بگويند اشكال ندارد.
(503) اگر كفن ميت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگرى نجس شود، چنانچه كفن ضايع نمىشود، بايد مقدار نجس را بشويند اگر چه جواز بريدن مقدارى از كفن كه بيشتر از مقدار ساتر عورت است و نجس شده است خالى از وجه نيست، پس اگر در قبر گذاشته باشند جايز است كه ببرند، بلكه اگر بيرون آوردن ميت توهين به او باشد بريدن واجب مىشود، و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست، در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض نمايند.