(1967) بايد بچه در بين يك شبانه روز غذا يا شير زن ديگر را نخورد، ولى اگر كمى غذا بخورد كه نگويند در بين دفعات شير خوردن، غذا خورده اشكال ندارد، و نيز پانزده مرتبه را از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه، شير زن ديگر را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد، ولى اگر در بين شير خوردن نفس تازه كند يا كمى صبر كند، به طورى كه از وقتى كه پستان در دهان مىگيرد تا وقتى كه سير مىشود يك دفعه حساب شود، اشكال ندارد.
(1968) اگر زنى بچه اى را شير داد كه شير از شوهر اولش بود ولى هنوز ده مرتبه نشده، مثلا بعد از طلاق از شوهر اول و تمام شدن عده با كسى ازدواج نمود و از او آبستن و داراى شير شد، اگر بقيه شير را از اين شير دوم به بچه بدهد، موجب محرم شدن نمىشود.
(1969) اگر زن از شير شوهر خود بچه اى را شير دهد، بعد شوهر ديگرى اختيار كند و از شير آن شوهر هم بچه ديگرى را شير دهد، آن دو بچه به يكديگر محرم نمىشوند.
(1970) اگر زن از شير يك شوهر چندين بچه را شير دهد، همه آنان به يكديگر و به شوهر و به زنى كه آنان را شير داده محرم مىشوند.
(1971) اگر كسى چند زن داشته باشد و هر كدام آنان با شرايطى كه گفته شد بچه اى را شير دهند، همه آن بچه ها به يكديگر و به آن مرد و به همه آن زن ها محرم مىشوند.
(1972) اگر كسى دو زن شيرده داشته باشد و يكى از آنان بچه اى را مثلا هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد، آن بچه به كسى محرم نمىشود.
(1973) اگر زنى از شير يك شوهر، پسر و دخترى را شير كامل بدهد، خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمىشوند.
(1974) زنى كه برادر انسان را شير داده، به او محرم نمىشود.
(1975) انسان نمىتواند با دو خواهر، اگر چه رضاعى باشند، يعنى به واسطه شير خوردن، خواهر يكديگر شده باشند ازدواج كند، و چنانچه دو زن را عقد كند و بعد بفهمد خواهر بوده اند، در صورتى كه عقد آنان در يك وقت بوده، هر دو باطل