(1957) اگر زن بچه اى را با شرايطى كه گفته مىشود شير دهد، شوهر آن زن، كه صاحب شير است، به خواهرهاى آن بچه، محرم نمىشود.
(1958) اگر زن بچه اى را شير دهد، به برادرهاى آن بچه محرم نمىشود.
همچنين خويشان آن زن، به برادر و خواهر بچه اى كه شير خورده، محرم نمىشوند.
(1959) اگر مرد با زنى كه دخترى را شير كامل داده، ازدواج و با آن زن نزديكى نمايد، ديگر نمىتواند آن دختر را براى خود عقد كند.
(1960) اگر مرد با دخترى ازدواج كند، بنابر احتياط واجب ديگر نمىتواند با زنى كه آن دختر را شير كامل داده ازدواج نمايد.
(1961) مرد با دخترى كه مادر يا مادر بزرگ مرد، او را شير كامل داده نمىتواند ازدواج نمايد. همچنين اگر زن پدر مرد، از شير پدر او، دخترى را شير داده باشد، آن مرد نمىتواند با آن دختر ازدواج نمايد، و چنانچه شخصى دختر شير خوارى را براى خود عقد كند، و بعدا مادر يا مادر بزرگ، يا زن پدر او از شير پدر آن شخص، آن دختر را شير دهد، عقد باطل مىشود.
(1962) با دخترى كه خواهر، يا زن برادر انسان از شير برادرش او را شير كامل داده، نمىتوان ازدواج كرد، و هم چنين است اگر خواهر زاده يا برادر زاده يا نوه خواهر، يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
(1963) اگر زن نوه دخترى خود را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود، و هم چنين است اگر بچه اى را كه شوهر دخترش، از زن ديگر دارد شير دهد، ولى اگر نوه پسرى خود را شير دهد، زن پسرش، كه مادر طفل شير خوار است، بر شوهر خود حرام نمىشود.
(1964) اگر زن پدر دخترى، بچه شوهر آن دختر را از شير آن پدر شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود، چه بچه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد.