زمين حاصل شود، بى وجه نيست كه مالك حق گرفتن خسارت را داشته باشد.
(1774) اگر زمين مزارعه بدون آب باشد و امكان جارى كردن آب هم بر آن وجود نداشته باشد، مزارعه باطل است، ولى اگر امكان جارى كردن آب بوده ولى زارع از موضوع خبر نداشته باشد، در صورتى كه تهيه آب و آبيارى زراعت به اين صورت براى زارع مستلزم ضرر باشد، مىتواند عقد مزارعه را فسخ نمايد.
(1775) اگر بعد از زراعت بفهمند مزارعه باطل بوده، چنانچه بذر، مال مالك بوده، محصولى كه به دست مىآيد مال او است و بايد مزد زارع و مخارجى را كه كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگرى را كه مال زارع بوده و با آنها در آن زمين كار كرده به او بدهد، و اگر بذر مال زارع بوده، زراعت هم مال او است و بايد اجاره زمين و خرج هايى را كه مالك كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگرى كه مال او بوده و با آنها در آن مزرعه كار كرده به او بدهد.
(1776) اگر بعد از جمع كردن محصول و تمام شدن مدت مزارعه، ريشه زراعت در زمين بماند و سال بعد دو مرتبه محصول دهد، چنانچه مالك و زارع از آن صرف نظر نكرده باشند، محصول مال صاحب بذر خواهد بود و اگر صاحب بذر مالك زمين نباشد، بايد اجرت زمين را به مالك بدهد.