(1497) اگر براى سال اول كارى مانند شخم زدن انجام دهد اگر چه براى سال هاى بعد هم فايده داشته باشد، بايد مخارج آن را از سال اول كسر كند، و اگر كارى را براى چند سال انجام دهد، مىتواند از مخارج سال اول حساب كند و يا بين آنها تقسيم نمايد.
(1498) اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد، و زراعت و ميوه آنها در يك وقت به دست نمىآيد، گندم يا جو يا خرما يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يك سال حساب شود، چنانچه چيزى كه اول مىرسد به اندازه نصاب (يعنى سيصد من تبريز) باشد، بايد زكات آن را هنگامى كه مىرسد بدهد و زكات بقيه را هر وقت كه به دست مىآيد ادا كند، و اگر آنچه اول مىرسد به اندازه نصاب نباشد، صبر مىكند تا بقيه آن برسد، پس اگر روى هم به مقدار نصاب برسد، زكات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نرسد، زكات آن واجب نيست.
(1499) اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه دهد، چنانچه روى هم به مقدار نصاب باشد، بنا بر اظهر زكات آن واجب است.
(1500) اگر مقدارى خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مىشود، چنانچه به قصد زكات از تازه آن قدرى به مستحق بدهد كه اگر خشك شود به اندازه زكاتى باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.
(1501) كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات آن واجب شده، اگر بميرد بايد بنا بر اظهر، اول تمام زكات را از مالى كه زكات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را ادا كنند.
(1502) كسى كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد، اگر بميرد و قبل از آن كه زكات اينها واجب شود، ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند، هر كدام كه سهمشان به سيصد من تبريز برسد، بايد زكات بدهد، و اگر قبل از آن كه زكات آنها واجب شود، قرض او را ندهند، چنانچه مال ميت فقط به اندازه بدهى او باشد نيز زكات چنان كه گفته شد واجب است بنا بر اظهر، چه مرگ مالك پيش از ظهور ثمره باشد و خواه بعد از آن و قبل از وجوب زكات، كه در صورت دوم بدون اشكال نيست، و هم چنين است اگر مال ميت بيشتر از بدهى او باشد دادن زكات واجب