عادل، سيد بودن او را تصديق كنند يا در بين مردم به طورى معروف باشد كه انسان يقين يا اطمينان پيدا كند كه سيد است، و بنا بر اظهر اگر انسان به سيد بودن كسى گمان داشت ولى دو نفر عادل هم سيد بودنش را تصديق نكردند و در بين مردم و يا شهر خودش هم معروف به سيد بودن نبود باز هم كافى است و مى شود به او خمس داد.
(1453) به كسى كه در شهر خودش به سيد بودن مشهور باشد، اگر انسان به سيد بودن او اطمينان يا گمان پيدا كند، مىشود خمس داد.
(1454) كسى كه زنش سيده است خمسش را بنابر احتياط واجب نبايد به او بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند ولى اگر مخارج ديگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جايز است انسان خمس به آن زن بدهد كه به مصرف آنان برساند.
(1455) اگر مخارج سيدى كه زوجه انسان نيست بر انسان واجب باشد بنابر احتياط واجب، نمىتواند خوراك و پوشاك او را از خمس بدهد، ولى اگر مقدارى خمس ملك او كند كه به مصرف ديگرى غير مخارج خودش - كه بر خمس دهنده واجب است - برساند مانعى ندارد.
(1456) به سيد فقيرى كه مخارجش بر ديگرى واجب است و او نمىتواند مخارج آن سيد را بدهد، مىشود خمس داد.
(1457) احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مخارج يك سال به يك سيد فقير خمس ندهند.
(1458) اگر در شهر سيد مستحقى نباشد و احتمال هم ندهد كه پيدا شود، يا نگهدارى خمس تا پيدا شدن مستحق ممكن نباشد، بايد خمس را به شهر ديگرى ببرد و به مستحق برساند و هزينه بردن خمس، بنابر اظهر از خمس برداشته مىشود اگر چه خلاف احتياط است، و اگر خمس از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده، بايد عوض آن را بدهد و اگر كوتاهى نكرده، چيزى بر او واجب نيست.
(1459) هر گاه در شهر خودش مستحقى نباشد ولى احتمال دهد كه پيدا شود،