شرط سيزدهم: در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد و اگر نه وظيفه او وضوى جبيره اى يا تيمم خواهد بود.
(294) اگر مىداند چيزى به اعضاى وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مىكند يا نه، بايد آن را بر طرف كند يا آب را به زير آن برساند.
(295) اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرك را بر طرف كنند، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلند تر است بر طرف نمايند.
(296) اگر در صورت و دست ها و جلوى سر و روى پاها به سبب سوختن يا چيز ديگر، برآمدگى پيدا شود، مثل بلند شدن پوست به سبب باد كردن محل آن، تا وقتى كه جزو بدن به حساب مىآيد شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند، ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مىچسبد و گاهى بلند مىشود، مىتواند آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند يا آن كه در هر وقتى به وظيفه آن وقت عمل نمايد.
(297) اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده بر طرف شده يا آب به زير آن رسيده است، و اگر از روى غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد كه مانعى بوده، وضويش باطل است، و اگر احتمال داد كه مانعى در كار نيست و به اميد عدم مانع وضو گرفت يا غافل شد، و بعد معلوم شد مانعى در كار نبوده، صحيح بودن وضو خالى از وجه نيست.
(298) جايى را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد، و هم چنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمىنمايد بر دست بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مىرسد يا نه، بايد آنها را بر طرف كند.