ارث: ماترك متوفى كه براى ورثه باقى مىماند.
استبراء: سعى در برائت و پاكى از آلودگى و نجاست. در سه مورد به كار رفته است:
1 - استبراء از بول.
2 - استبراء از منى يعنى ادرار كردن پس از خروج منى به قصد اطمينان از اين كه ذرات منى در مجراى بول نمانده باشد.
3 - استبراء حيوان نجاستخوار يعنى باز داشتن آن از خوردن نجاست انسان تا وقتى كه به خوراك طبيعى خود عادت كند.
استحاضه: نام حالات خون ديدگى زنان، اين خون اگر زياد باشد استحاضه كثيره و اگر كم باشد استحاضه قليله و در صورت بينابين استحاضه متوسطه ناميده مىشود.
استحاله دگرگونى شئ به صورتى كه به حقيقت ديگرى مبدل شود. مانند چوب نجسى كه بسوزد و خاكستر شود يا سگى كه در نمكزار فرو رفته و تبديل به نمك شود كه با اين گونه استحاله شدن پاك مىشوند بر خلاف جايى كه حقيقت آن عوض نشود مثل آرد شدن گندم نجس.
استفتاء مطالبه فتوى، سؤال كردن و كسب نظر مجتهد در باره حكم شرعى يك مسألة.
استطاعت: توانايى انجام فريضه حج از حيث بدن، مال و راه.
استمناء: انجام عملى با خود كه موجب انزال منى مىشود، كه به آن جلق زدن نيز مىگويند.
اشكال دارد: چنانچه عملى انجام شود، آن عمل موجب اسقاط تكليف نيست و نمىشود به آن اكتفا كرد.
اضطرار: ناگزيرى، ناچارى.
اظهر: ظاهرتر، روشن تر، فتواست، مقلد بايستى طبق آن عمل نمايد.
اعدل: عادل تر.