گفتن (به نحوى كه مخالفين انجام مىدهند) بدعت و حرام است. و نيز بعد از خواندن نماز جمعه احتياط واجب آن است كه براى نماز عصر اذان نگويند.
مسأله 29 - اگر در بين نماز، براى امام، موت يا بى هوشى پيش آيد، مأمومين يك نفر از خود را كه با آنها مشغول نماز بود و واجد شرائط امامت است پيش مىاندازند و بقيه نماز را با او مىخوانند، و واجب است كه نيت اقتداء را تجديد كنند.
و هم چنين اگر از امام حدثى سر زد، خود او يا سايرين، ديگرى را امام قرار مىدهند و نماز مأمومين صحيح است.
مسأله 30 - اگر تعيين شخصى به جاى امام ممكن نشد، پس اگر يك ركعت نماز را با جماعت تمام كرده بودند، ممكن است گفته شود كه ركعت بعد را به عنوان نماز جمعه ولى فرادى تمام كنند (مثل مأمومى كه فقط يك ركعت امام را درك كند). و اگر يك ركعت را تمام نكرده بودند، ممكن است گفته شود كه نماز خود را به عنوان ظهر تمام كنند و صحيح باشد، لكن احتياط به تمام كردن جمعه و پس از آن خواندن ظهر در صورت دوم ترك نشود.
مسأله 31 - اگر در بين خطبه، افراد پراكنده شدند و براى نماز باز نگشتند و تعداد افراد شركت كننده از پنج نفر كمتر شد، بر هر كدام از آنها نماز ظهر واجب است.
مسأله 32 - اگر بعد از تحقق مقدار واجب خطبه يا بعد از تمام شدن خطبه پراكنده شدند و سپس بازگشتند، در صورتى كه وقت نماز جمعه نگذشته باشد، اعاده خطبه لازم نيست، اگر چه طول بكشد. و اگر افراد ديگرى غير از كسانى كه خطبه را گوش داده اند حاضر شدند، خطبه اعاده مىشود و نماز جمعه مىخوانند.
مسأله 33 - اگر بعد از آن كه عدد لازم در نماز جمعه همگى تكبيرة الاحرام را گفتند متفرق شدن آنها پيش آمد، پس اگر يك ركعت نماز را با جماعت تمام كرده اند و سپس متفرق شده اند، كسى كه نمازش را ادامه مىدهد، به عنوان جمعه تمام مىكند و صحيح است. و اگر قبل از آن متفرق شده اند، احتياط واجب در تمام كردن نماز به عنوان جمعه و پس از آن خواندن نماز ظهر است.
مسأله 34 - اگر مأموم در اثر ازدحام جمعيت نتوانست دو سجده ركعت اول را