يا علامات معتبر را ندارند، در صورتى كه احتمال مىدهند دسترسى به چيزى پيدا كنند كه به واسطه آن علم و يا ظن به وقت پيدا مىكنند، احتياط در تأخير نماز است. ولى اگر به خاطر تأخير، خود به خود علم و يا ظن به وقت پيدا مىشود احتمال دارد همين قدر كه گمان به وقت پيدا كردند بتوانند نماز بخوانند ولى اگر عسر و حرج نباشد احتياط در تأخير نماز است.
(627) اگر با ملاك هايى كه گفته شد داخل شدن وقت را احراز كند و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است، مگر اين كه بتواند عدول كند به نماز نافله و يا نمازى كه از او قضا شده باشد، و هم چنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
(628) اگر انسان نداند و يا فراموش كند كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است در صورتى كه موقع نماز قصد قربت داشته باشد.
(629) اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه به سبب بجا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مىشود، بايد آن مستحب را بجا نياورد. مثلا اگر به سبب خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مىشود، بايد قنوت نخواند.
(630) كسى كه فقط به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا بخواند.
(631) كسى كه مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعدا بايد نماز مغرب را به قصد ما في الذمه بخواند.
(632) كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز