زحمت نيفتد (رجوع به كفايت).
(1597) كسى كه بدون خانه ملكى احتياجش رفع نمىشود، وقتى حج بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
(1598) اگر كسى توشه راه و مركب سوارى نداشته باشد و ديگرى به او ببخشد - با وجود ساير شرايط استطاعت - حج بر او واجب مىشود، و فرقى در اين نيست كه خود توشه و مركب سوارى را بدهند، يا پولش را، و هم چنين ملك او كنند يا به او ببخشند (1599) اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج افراد تحت تكفل كسى را در مدتى كه مكه مىرود و بر مى گردد به او ببخشند و با او شرط كنند كه حج بجا آورد، لازم نيست قبول كند، ولى اگر قبول كرد حج بر او واجب مىشود.
(1600) اگر مقدارى مال، كه براى حج كافى است به كسى بدهند و با او شرط كنند كه در راه مكه به كسى كه مال را داده خدمت نمايد، لازم نيست قبول كند، ولى اگر قبول كرد حج بر او واجب مىشود.
(1601) اگر مقدارى مال به كسى بدهند و حج بر او واجب شود، چنانچه حج نمايد، هر چند بعدا مالى از خود پيدا كند، ديگر حج بر او واجب نيست.
(1602) اگر براى تجارت، مثلا تا جده برود و مالى بدست آورد كه اگر بخواهد از آنجا به مكه رود مستطيع باشد، بايد حج كند و در صورتى كه حج نمايد، اگر چه بعدا مالى پيدا كند كه بتواند از وطن خود به مكه رود، ديگر حج بر او واجب نيست.
(1603) اگر انسان اجير شود كه از طرف ديگرى به حج برود، چنانچه خودش نتواند برود و بخواهد ديگرى را از طرف خودش بفرستد، بايد از كسى كه او را اجير كرده اجازه بگيرد.
(1604) اگر كسى مستطيع شود و حج را بجا نياورد و فقير شود، بايد حج بجا آورد، اگر چه به زحمت باشد.
(1605) اگر در سال اولى كه مستطيع شده به مكه رود و در وقت معينى كه دستور داده اند به عرفات و مشعر الحرام نرسد، چنانچه در سالهاى بعد مستطيع نباشد، حج بر او واجب نيست، ولى اگر از سالهاى پيش مستطيع بوده و نرفته بايد