دست مىآورد و مصرف مىكند، اگر غير از آنچه خرج مىكند، با قرض كردن و مانند آن بتواند زكات فطره را بدهد به طورى كه نظم امور او بر هم نخورد و موجب حرج و اجحاف نباشد، بنابر احتياط واجب بايد زكات فطره را بدهد.
(1564) انسان بايد فطره كسانى را كه در غروب شب عيد فطر نان خور او حساب مىشوند بدهد، كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر، ولى زنى كه ناشزه شده و از تمكين شوهر خوددارى مىكند، اگر نان خور او حساب نشود، فطره او بر شوهر واجب نيست.
(1565) اگر كسى را كه نان خور او است و در شهر ديگر است وكيل كند كه از مال او فطره خود را بدهد، چنانچه اطمينان داشته باشد كه فطره را مىدهد، لازم نيست خودش فطره او را بدهد.
(1566) فطره كسى كه پيش از بر آمدن هلال ماه شوال مهمان شخص ديگرى شده است بر ميزبان واجب است، به شرط آن كه براى خوردن غذا به منزل او آمده باشد، ولو بعدا مانعى پيش آيد كه نتواند غذا صرف كند، اما اگر وقت رؤيت هلال، غذايى براى كسى هديه بفرستد، در صورتى كه اين گونه هديه مستمر نبوده و صدق نان خور يا مهمان بر او نكند، فطره او بر هديه دهنده واجب نيست، هر چند با مال او افطار كرده باشد (1567) اگر كسى موقع غروب شب عيد فطر ديوانه يا بيهوش باشد، زكات فطره بر او واجب نيست، ولى اگر يكى از افراد تحت تكفل او در اين موقع ديوانه يا بيهوش باشد، فطره او بر ولى واجب است.
(1568) اگر بچه پيش از غروب بالغ شود، يا ديوانه عاقل گردد، يا فقير غنى شود در صورتى كه ساير شرايط واجب شدن فطره را دارا باشد، بايد زكات فطره را بدهد، و هم چنين است اگر كافرى قبل از غروب شب عيد فطر، مسلمان شود و يا بيهوشى به هوش آيد.
(1569) كسى كه موقع غروب شب عيد فطر، زكات فطره بر او واجب نيست، اگر تا پيش از ظهر روز عيد شرطهاى واجب شدن فطره در او پيدا شود، مستحب