مىتواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد، و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند، مگر اين كه ابزار كار يا سرمايه او به قدرى زياد باشد كه بتواند آن را تعويض يا تبديل به چيز ديگر كند و مقدارى برايش بماند كه براى زندگى بدون مشقت و عسر كافى باشد، كه در اين صورت لازم است اين كار را انجام بدهد.
(1526) فقيرى كه خرج سال خود و افراد تحت تكفلش را ندارد، اگر خانه اى دارد كه ملك او است و در آن ساكن است، يا حيوان سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، يا اين كه براى حفظ آبرويش لازم داشته باشد، مىتواند زكات بگيرد، و هم چنين است اگر اثاث خانه، ظرف، لباس تابستانى و زمستانى و چيزهاى ضرورى زندگى را نداشته باشد و به اينها احتياج داشته باشد، مىتواند از مالى كه به عنوان زكات به او مىدهند خريدارى نمايد.
(1527) فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او مشكل نيست، بنابر احتياط واجب بايد ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى كه مشغول ياد گرفتن است، مىتواند زكات بگيرد.
(1528) كسى كه قبلا فقير بوده و مى گويد فقيرم، اگر از گفته او اطمينان يا گمان پيدا شود، مىشود به او زكات داد.
(1529) كسى كه مىگويد فقيرم و قبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، اگر از ظاهر حالش گمان پيدا شود كه فقير است، مىشود به او زكات داد.
(1530) موقع دادن زكات به فقير لازم نيست به او بگويد كه زكات است.
(1531) اگر به خيال اين كه شخصى فقير است به او زكات بدهد، بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسأله به كسى كه مىداند فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد، مىتواند از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته باشد، اظهر اين است كه گيرنده در صورت جهل ضامن نيست، اما اگر كسى كه آن چيز را گرفته مىدانسته يا احتمال مىداده كه زكات است و مى دانسته كه خودش فقير نيست و ممكن است آن چيز يا عوضش را از او بگيرند، اگر مىتواند بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر گيرنده ادعا كند نمىدانسته آن