(1631) اگر كسى كه مقدار كمتر را مىدهد چيزى به آن اضافه كند، مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم بفروشد، اشكال ندارد، و هم چنين است اگر هر دو طرف چيزى زياد كنند، مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم و يك دستمال بفروشند.
(1632) اگر چيزى را كه مثل پارچه با متر و ذرع مىفروشند، يا چيزى را كه مثل گردو عددى معامله مىكنند، بفروشد و زيادتر بگيرد، مثلا ده عدد تخم مرغ بدهد و يازده عدد بگيرد، اشكال ندارد ولى در بعضى از موارد كراهت دارد.
(1633) جنسى را كه در بعضى از شهرها با وزن يا پيمانه مىفروشند و در بعضى از شهرها عددى معامله مىكنند، اگر در شهرى كه آن را با وزن يا پيمانه مىفروشند زيادتر بگيرد ربا و حرام است و در شهر ديگر اگر عددى معامله كند و زيادتر بگيرد ربا نيست.
(1634) اگر چيزى را كه مىفروشد و عوضى را كه مىگيرد از يك جنس نباشد، زيادى گرفتن اشكال ندارد، پس اگر يك من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد معامله صحيح است.
(1635) اگر جنسى را كه مىفروشد و عوضى را كه مىگيرد از يك چيز به دست آمده باشد، و به عبارت ديگر، حقيقت نوعيه آنها يكى بوده و اصناف مختلف باشند، بايد در معامله زيادى نگيرد، پس اگر يك من كره حيوانى بفروشد و در عوض آن يك من و نيم پنير بگيرد، ربا و حرام است.
(1636) جو و گندم در ربا يك جنس حساب مىشوند، پس اگر يك من گندم بدهد و يك من و پنج سير جو بگيرد، ربا و حرام است، و نيز اگر مثلا ده من جو بخرد كه سر خرمن ده من گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتى گندم را مىدهد، مثل آن است كه زيادى گرفته و حرام مىباشد.
(1637) اگر مسلمان از كافرى كه در پناه اسلام نيست ربا بگيرد اشكال ندارد، ولى مسلمان نمىتواند به كافر ربا و زيادتى در معامله بدهد. و هم چنين پدر و فرزند، زن و شوهر مىتوانند از يكديگر ربا بگيرند.