(مسأله 1311) كسى كه در شهرها سياحت مىكند، و براى خود وطنى اختيار نكرده بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1312) كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلا در شهري يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مىكند، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1313) كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مىخواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد در مسافرت خود بنابر احتياط واجب بين نماز تمام و شكسته جمع نمايد.
شرط هشتم - آن كه به حد ترخص برسد، و معناى حد ترخص در (مساله 1280) گذشت، و اما در غير وطن اعتباري به حد ترخص نيست، پس احتياط واجب آن است كه در فاصله بين محل أقامت يا جائى كه سى روز در آنجا با ترديد مانده است و بين حد ترخص هم نماز شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1314) كسى كه به سفر مىرود اگر به جائى برسد كه اذان را نشنود ولى أهل شهر را ببيند يا أهل شهر را نبيند و صداى اذان را بشنود چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند بايد تمام بخواند.
(مسأله 1315) مسافري كه به وطنش بر مىگردد وقتى كه أهل وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافري كه مىخواهد ده روز در محلى بماند، بايد بنابر احتياط واجب در فاصله بين حد ترخص و بين محل أقامت نمازش را هم تمام و هم شكسته بجا آورد.
(مسأله 1316) هر گاه شهر در بلندى بأشد كه از دور أهل آن ديده شود، يا بقدرى گود بأشد كه اگر انسان كمي دور شود أهل آن را نبيند كسى كه از اهالى آن شهر مسافرت مىكند، وقتى به اندازه أي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، اهلش از آنجا ديده نمىشد، بايد نماز خود را شكسته بخواند، و نيز اگر پستى و بلندى رآه بيشتر از معمول بأشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.