احكام عاريه (مسأله 2360) عاريه آنست كه انسان مال خود را به ديگرى بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض چيزى از أو نگيرد.
(مسأله 2361) لازم نيست در عاريه صيغه بخوانند، و اگر مثلا لباس را به قصد عاريه به كسى بدهد و أو هم به همين قصد بگيرد عاريه صحيح است.
(مسأله 2362) عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه ملك انسان است ولى منفعت آن را به ديگرى واگذار كرده، مثلا آن را اجاره داده، در صورتي صحيح است كه مالك چيز غصبى يا كسى كه آن چيز را اجاره كرده به عاريه دادن راضى بأشد.
(مسأله 2363) چيزى را كه منفعتش مال انسان است مثلا آن را اجاره كرده مىتواند عاريه بدهد، ولى اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند نمىتواند آن را به ديگرى عاريه دهد.
(مسأله 2364) اگر ديوانه و بچه و مفلس و سفيه مال خود را عاريه بدهند صحيح نيست. اما اگر ولى در صورتي كه مصلحت بداند مال كسى را كه بر أو ولايت دارد عاريه دهد اشكال ندارد، و هم چنين است اگر خود بچه با اجازه ولى مال خود را عاريه دهد.
(مسأله 2365) اگر در نگهدارى چيزى كه عاريه كرده كوتاهى نكند و در استفاده از آن زيادة روى هم ننمايد، و اتفاقا آن چيز تلف شود ضامن نيست، ولى چنانچه شرط كنند كه اگر تلف شود عاريه كننده ضامن بأشد يا چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره بأشد اگر چه سكه دار نباشد بايد عوض آن را بدهد.
(مسأله 2366) اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه اگر تلف شود ضامن نباشد، چنانچه تلف شود ضامن نيست.
(مسأله 2367) اگر عاريه دهنده بميرد عاريه گيرنده بايد چيزى را كه عاريه كرده به ورثه أو بدهد.