كه عرب به آن تمر گويد، ولى وقت دادن زكات در گندم و جو موقع خرمن و جدا كردن كاه آنها است، و در خرما و كشمش موقعى است كه خشك شده باشند.
(مسأله 1853) در موقع واجب شدن زكات گندم و جو و كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد چنانچه صاحب آنها بالغ و عاقل و آزاد و متمكن از تصرف بأشد بايد زكات آنها را بدهد و اگر بالغ يا عاقل نباشد واجب نيست.
(مسأله 1854) اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال يا در مقداري از آن ديوانه بأشد زكات بر أو واجب نيست.
(مسأله 1855) اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداري از سال مست يا بيهوش شود زكات از أو ساقط نمىشود، و هم چنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و كشمش مست يا بيهوش بأشد.
(مسأله 1856) مالى را كه از انسان غصب كرده اند و نمىتواند در آن تصرف كند زكات ندارد.
(مسأله 1857) اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را كه زكات در آن واجب است قرض كند و يك سال نزد أو بماند بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست.
زكات گندم و جو و خرما و كشمش (مسأله 1858) زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتى واجب مىشود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها " 288 " من تبريز " 45 " مثقال كم است كه تقريبا " 847 " كيلو گرم مىشود.
(مسأله 1859) اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمى كه زكات آنها واجب شده خود و عائله اش بخورند يا مثلا به فقير به غير عنوان زكات بدهد بايد زكات مقداري را كه مصرف كرده بدهد.