(مسأله 1317) اگر از محلى مسافرت كند كه أهل ندارد، وقتى به جائى برسد كه اگر آن محل أهل داشت از آنجا ديده نمىشد، و اگر اذان گفته مىشد نمى شنيد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1318) اگر بقدرى دور شود كه نداند صدائى را كه مىشنود صداى اذان است يا صداى ديگر، يا بفهمد اذان مىگويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.
(مسأله 1319) اگر بقدرى دور شود كه اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1320) اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند نشنود، ولى اذانى را كه در جاى خيلي بلند مىگويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1321) اگر چشم يا گوش أو يا صداى اذان فوق العادة تيز يا بلند بأشد در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط أهل شهر را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.
(مسأله 1322) اگر موقعى كه سفر مىرود شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، و مسافري كه از سفر برمىگردد اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند.
(مسأله 1323) مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مىكند، وقتى كه أهل وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1324) مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيد، تا وقتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى كه به حد ترخص برسد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1325) محلى را كه انسان براى أقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن أو