به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند، و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود، چون از أول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1277) كسى كه نمىداند سفرش چند فرسخ است، مثلا براى پيدا كردن گمشده أي مسافرت مىكند، و نمىداند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر بأشد بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1278) مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته بأشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مىرود و مثلا قصدش أين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مىكند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
(مسأله 1279) كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمي رآه برود وقتى به جائى برسد كه اذان شهر را نشنود و أهل شهر را نبينند، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلي كمي رآه برود كه عرفا نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1280) كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مىكند، چنانچه بداند سفر أو هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر نداند نماز را تمام بجا آورد، و پرسيدن لازم نيست.
(مسأله 1281) كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته بأشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از أو جدا مىشود، بايد نماز را تمام بخواند.