اختيار آن با حاكم شرع است.
(مسأله 2701) اگر ملكي را بر افراد مخصوصى مثلا بر أولاد خود وقف كند كه هر طبقه أي بعد از طبقه ديگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولى وقف آن را اجاره دهد و بميرد اجاره باطل نمىشود. ولى اگر متولى نداشته بأشد و يك طبقه از كساني كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند چنانچه طبقه بعدى آن اجاره را امضا نكنند اجاره باطل مىشود. و در صورتي كه مستأجر مال الاجاره تمام مدت را داده بأشد مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مىگيرد.
(مسأله 2702) اگر ملك وقف خراب شود از وقف بودن بيرون نمىرود مگر آن كه عنواني را قصد كرده بأشد كه آن عنوان از بين برود مثل أين كه باغ را براى تفريح وقف كرده بأشد كه اگر آن باغ خراب شود در صورتي كه فروختن آن ممكن بأشد بايد بفروشند و با پول آن باغ ديگرى بخرند و اگر فروختن آن ممكن نيست وقف باطل مىشود وبورثه واقف برمىگردد.
(مسأله 2703) ملكي كه مقداري از آن وقف است و مقداري از آن وقف نيست، اگر تقسيم نشده بأشد حاكم شرع يا متولى وقف مىتواند با نظر أهل خبره سهم وقف را جدا كند.
(مسأله 2704) اگر متولى وقف خيانت كند و عايدات آن را به مصرفى كه معين شده نرساند، حاكم شرع أميني را به أو ضميمة مىنمايد كه مانع از خيانتش گردد و در صورتي كه ممكن نباشد مىتواند بجاى أو متولى أميني معين نمايد.
(مسأله 2705) فرشى را كه براى حسينيه وقف كرده اند نمىشود براى نماز به مسجد ببرند اگر چه آن مسجد نزديك حسينيه بأشد.
(مسأله 2706) اگر ملكي را براى تعمير مسجدى وقف نمايند چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد و انتظار هم نمىرود كه تا مدتى احتياج به تعمير پيدا كند مىتوانند