در آن ملك حرام، و نمازش باطل است.
(مسأله 871) اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضى نيست، نماز خواندن در ملك أو باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا راضى، است نماز أو صحيح است.
(مسأله 872) تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام، و نماز در آن باطل است. ولى اگر بدهى أو را بدهند، يا ضامن شوند كه ادا نمايند، تصرف و نماز در ملك أو اشكال ندارد.
(مسأله 873) تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است، در صورتي كه ورثه بناى أداء قرض را بدون مسامحه نداشته باشند حرام، و نماز در آن باطل است.
(مسأله 874) اگر ميت قرض نداشته بأشد، ولى بعضي از ورثه أو صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرف در ملك أو بدون اجازه ولى آنها حرام، و نماز در آن باطل است.
(مسأله 875) نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها كه براى واردين آماده است، اشكال ندارد، ولى در غير أين قبيل جاها، در صورتي مىشود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد، يا حرفى بزند كه معلوم شود، براى نماز خواندن اذن داده است. مثل أين كه به كسى اجازه بدهد در ملك أو بنشيند و بخوابد، كه از اينها فهميده مىشود براى نماز خواندن هم اذن داده است.
(مسأله 876) در زمين بسيار وسيعى كه براى بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا بجاى ديگر بروند، بي اجازه مالك مىشود نماز خواند به نحوى كه در (مساله 274) در وضو گذشت.
(شرط دوم) - مكان نمازگزار بايد بي حركت بأشد، و اگر به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار بأشد در جائى كه حركت دارد، مانند اتومبيل و كشتى و قطار نماز بخواند، بقدرى كه ممكن است بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد، و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند، به طرف قبله بر گردد.