رسيد نمىتواند آن كار را انجام دهد، ولى اگر پيش از رسيدن خبر آن كار را انجام داده بأشد صحيح است.
(مسأله 2281) وكيل مىتواند خود را از وكالت بر كنار كند، اگر چه موكل غائب بأشد.
(مسأله 2282) وكيل نمىتواند براى انجام كارى كه به أو واگذار شده ديگرى را وكيل نمايد، ولى اگر موكل به أو اجازه داده بأشد كه وكيل بگيرد به هر طورى كه به أو دستور داده مىتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته بأشد براى من وكيل بگير بايد از طرف أو وكيل بگيرد و نمى تواند كسى را از طرف خودش وكيل كند.
(مسأله 2283) اگر وكيل با اجازه موكل كسى را از طرف أو وكيل كند نمىتواند آن وكيل را عزل نمايد. و اگر وكيل أول بميرد يا موكل أو را عزل كند وكالت دومى باطل نمىشود.
(مسأله 2284) اگر وكيل با اجازه موكل كسى را از طرف خودش وكيل كند موكل و وكيل أول مىتوانند آن وكيل را عزل كنند و اگر وكيل أول بميرد يا عزل شود وكالت دومى باطل مىشود.
(مسأله 2285) اگر چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و به آنها اجازه دهد هر كدام به تنهائى در آن كار اقدام كنند، هر يك از آنان مىتواند آن كار را انجام دهد، و چنانچه يكى از آنان بميرد وكالت ديگران باطل نمىشود، ولى اگر نگفته بأشد كه با هم يا به تنهائى انجام دهند يا گفته بأشد كه با هم انجام دهند نمىتوانند به تنهائى اقدام كنند، و در صورتي كه يكى از آنان بميرد وكالت ديگران باطل مىشود.
(مسأله 2286) اگر وكيل يا موكل بميرد وكالت باطل مىشود، و نيز اگر چيزى كه براى تصرف در آن وكيل شده است از بين برود، مثلا گوسفندى كه براى فروش آن وكيل شده بميرد وكالت باطل مىشود. و اگر يكى از آن دو ديوانه يا بيهوش شود در زمان ديوانگى يا بيهوشى وكالت اثرى ندارد، اما بطلان وكالت به نحوى كه بعد از بر طرف شدن ديوانگى و بيهوشى نيز نتواند عمل را انجام دهد محل اشكال است.